صفحات

یکشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۴

داغ عاطفه

.
.
شبي که عاطفه در فصل گريه ها يخ کرد
<
تمام آه به راه گلوي ما يــــــــــــــــــخ کرد
.
.
دلم که هيزم سوزان انجمنها بـــــــــــــــــود
<
در آستانه ي طوفان انزوا يـــــــــــــخ کرد
.
.
دمي که نبض هوسها به داغي ام بنواخت
<
به رود لب جريان خداخدا يــــــــــــــخ کرد
.
.
نميرسد به خــــــــــــــــدا ناله ي سحرگاهم
<
که روح عاطفه در خرقه ي ريا يخ کرد
.
.
چرا چرا اثـــــــــري نيست در نييايش من
<
ميان جام قنوتم مگر دعـــــــــــــــآ يخ کرد؟
.
.
چه شد چه شد که حضور پر از طراوت تو
<
درون محفل ياران آشنــــــــــــا يــــــــخ کرد؟
.
.
سه تار رفتنت آهنگ مرثيه بنواخـــــــــت
<
شبي که عاطفه در فصل گريه ها يخ کرد
.
.
.
.
.
سيد علي اشرف شريعتمداري-با اندکي تصرف

۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam...khooshi...
tasliat...tasliat :(( baraye dooste azizet..
mano ham dar ghame in khanoome gol..sharik bedan...
yadash hamishe dar delha bemoone..
dige harfi nist...bejooz doa va fatehe baraye roohe bolandesh...

رهگذز شاخۀ نوری که به لب داشت،
به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
"نرسیده به درخت کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است..."