صفحات

دوشنبه، اردیبهشت ۲۵، ۱۳۹۱

دار مکافات


یکی می کشد تار و پود از بُن هستی ام
یکی رج به دار مکافات ما می زند

یکی ها تویی آری آن یک تویی!
دل من به پیمانه نام تو را می زند

هیچ نظری موجود نیست:

رهگذز شاخۀ نوری که به لب داشت،
به تاریکی شن ها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
"نرسیده به درخت کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است..."